loading...
خراسان / شهر باستانی فردوس (تون)
a بازدید : 88 چهارشنبه 20 اردیبهشت 1391 نظرات (2)

 

شهرستان فردوس به مرکزیت شهر فردوس، در شمال استان خراسان جنوبی و بین 39-32 درجه تا 42-43 درجه عرض شمالی و 5-75 تا 55-58 درجه طول شرقی واقع شده‌است. این شهرستان، از شمال به شهرستان‌های بردسکن و گناباد، از شرق به شهرستان‌های گناباد و سرایان و از جنوب و غرب به شهرستان طبس و شهرستان بشرویه محدود می‌شود. مساحت شهرستان 13277 کیلومتر مربع است. این شهرستان جز اولین شهرستان های خراسان بزرگ بوده که در ابتدا مشتمل بر بخش‌های مرکزی، طبس و بشرویه بود که بعداً دهستان سرایان نیز از بخش مرکزی جدا شد. در سال 1339 بخش طبس از شهرستان فردوس جدا شده و به صورت شهرستان درآمد. . شهرستان فردوس، از جمله شهرستان‌های تاریخی کشور است که از 180 اثر تاریخی شناسایی شده در آن، تاکنون 35 اثر به ثبت آثار ملی رسیده‌اند

پيشينه تاريـخي شهر تون
 واژه تون در زمان هخامنشیان پاری تاگن و در زبان های پيش از اسلام، هم ريشه با واژگانی چون تاويدن، تبيدن و تويدن بوده و از دو پاره «تو» (= تاو / تاب) + «ان» تشكيل شده است، كه اندك اندك «تو ون» به گونه تون، به معنی محل تابش و كانون گرما در آمده است . شهر باستانی تون (پاری تاگن - تابان ) جمله شهرهای تاریخی ایران با قدمت بیش از ۵ هزار سال و جز ۱۰ شهر باستانی ایران محسوب میشود که از بافت شهری برخوردار و دارای کهندژ، شارستان و حصار و بارو بوده. مساجد جامع و کوشک از جمله قدیمیترین آثار شهر تون هستند. آتشکده ( مسجد)کوشک مربوط به دوران ساسانی با داشتن طاق های گهواره ای عظیم و نیم ستون هایی که به زیر دیوارهای مرمت شده سال هاي بعد رفته، با مساجد صدر اسلام مانند تاریخانه دامغان قابل مقایسه است. جیهانی در اثر ارزشمند خود »اشكال العالم« از تون به عنوان شهری آباد و بزرگ یاد می كند و ناصر خسرو قبادیانی نیز در اواخر قرن چهارم از  کاریز بزرگی که مربوط به دوره خسرو پرویز بوده یاد کرده و در ادامه می افزاید: «شهر تون شهر بزرگی بوده است، اما در آن وقت که من دیدم اغلب خراب بود درجانب شرقی باغهای بسیار بود و حصاری محکم داشت» و «گفتند: در این شهر چهارصد کارگاه بوده است که زیلو بافتندی». مقدسی  در مورد تون می گوید: «آباد و پرجمعیت است، مردم جولاهه و پشم کار هستند، دانشمندان بزرگ نیز دارد. دژی دارد جامعش در میان شهر است. از کاریزی که در جامع ظاهر می شود می آشامندجایی که در وصف قوهستان (قهستان) می گوید: «سرزمین پهناوری است که هشتاد فرسنگ سنگین در هشتاد است ولی بیشتر آن را کوهها و دشتهای خشک داشته از دوره ها، شهر تون را يكی از دو شهر مهم و بزرگ ايالت قهستان می دانستند و همه جا نامش را همراه قاين و گاه در تركيب با آن، به گونه «تونوكين» (‌تون و قاين) به جای قهستان به كار می بردند. مارکوپولو جهانگرد مشهور ایتالیایی نیز در سفرنامه خود به تون و کاین (فردوس و قاین امروزی) اشاره‌ای کرده است. تون از همان اوایل اسلام از شهرهای مهم منطقه بوده و جایگاه اقتصادی و اجتماعی خاصی داشته است.  در بسياری تون بيش تر مورد حمله گردنكشان و تركمانان قرار می گرفته و خسارت های جانی و مالی بسياری به آن وارد می شده است. در 428 هـ . ق مورد چپاول تركمانان قرار گرفت و در 484 هـ . ق پيروان حسن صباح آن را گشودند و حسين قاينی، داعی اسماعيليه سال ها بر آن حكم راند.تون یكی از مناطق قهستان بوده كه بعد از الموت دومین و مهمترین مركز فرقه اسماعیلیه به حساب می آمده و  آثار  به جا مانده از دژهای آن زمان چون قلعه حسن آباد(قلعه دختر) و كوه قلعه تون در حال حاضر نیز قابل مشاهده می باشد بلاخره در 653 هـ . ق، از سوی هلاكو خان مغول سركوب و مردم شهر تون قتل عام شدند.  مردم رنجدیدة آن شهر لابد به پشت گرمی همان باروها و قلعة استوار و برتر از آن به پشت گرمی اعتقادی که داشته اند در برابر تاتار جانانه می ایستند و هفت روز سپاه خون آشام مغول را بیرون حصار شهر بیچاره می کنند، «تا هفتم روز که لشکر بر حصار رفتند و بارة آن را با زمین یکسان و ۴۰ هزار نفر از مردم این شهر در این هجوم کشته میشوند حمداللّه مستوفی سال740 هجری (سال تألیف نزهت القلوب) یعنی نود سال پس از حادثة قتل عام و ویرانی تون (به سال 653) به دست قوم تاتار بوده است. بنابراین باید به مستوفی حق بدهیم که بگوید: «در اول شهر بزرگ بوده و این زمان شهری متوسط است.» دوره ايلخانان، رشد و اهميت دوباره خود را آغاز كرد و حتی در حمله تيمورلنگ به خراسان، ‌آسيب چندانی نديد. درحدود 852 هـ . ق، كه ميرزا بابر به هرات آمد و خراسان را نيز به دست آورد، تون را به ميرزا علاء الدوله داد و او هم پسرش ميرزا ابراهيم را به اين ناحيه فرستاد. با اين حال تون در  هم زمان با اوجگيری حكومت صفوی تون از اهميت ويژه ای برخوردار بوده است و شاه تهماسب صفوی، سليمان خليفه تركمان، ‌پسر سهراب را به حكومت تون  فرستاد و در دومين سال حكومت شاه عباس صفوی، سليمان خان، پسر شاه علی ميرزا استاجلو، حاكم تون  بوده است. در اواخر حكومت صفوی، ولايت تون قلمرو حكومت ملك محمود سيستانی بود. وی در 1312 هـ . ق، عليه صفويان برخاست و شهر يزد را نيز مورد تهديد قرار داد. ملك محمود در قلعه تون استقلالی به هم رسانيده نيشابور و مشهد را گرفت. وی به نام خود سكه زد و تا چند سال بعد كه به دست نادرشاه افشار به قتل رسيد، در خراسان و سيستان فرمانروايی داشت. نادرشاه افشار هنگامی كه از عراق عجم رهسپار خراسان بوده، از تون / فردوس گذشته و گويا در آن جا توقفی هم داشته است و حكومت تون را به رييس ايل عرب زنگونی واگذار می كند. حاكمان عرب زنگويی در دوره زنديه و قاجاريه هم در تون حکم رانده اند. در اين دوره ها ميرحسن خان عرب زنكويی، و بعدها فرزند او - محمد خان - حاكم تون بوده اند. میرزا خانلرخان هم که در عصر ناصری به سال 1294 ه.ق به تون سفری داشته است، در کتاب خود دربارة این شهر می گوید: «قدیماً شهر معتبر بوده است؛ حالا شهری پر بد نیست. باز می گویند سیصد آب انبار و مسجد دارد.» پس از مشروطيت، نايب حسين كاشی، زير حمايت دولتمردان محمد علی شاه، 11 سال در يزد، كاشان، تون به حكومت و نبرد مشغول بوده است. در جنگ جهانی اول در قاين، بين گروهی از سربازان روسی و آلمانی زد و خوردی روی داده و حاكم قاين كشته می شود. در اين رويداد گروهی از مردم تون به حضور بیگانگان در خاک ایران اعتراض کردند که به روسيه تبعيد شدند. در جنگ جهانی اول مدت ها روس ها يا به گويش محلی ارس ها در شهر فردوس ساكن بودند. در اين زمان، وضع شهر تون نابسامان بوده و چپاول های مهاجمان و چپاولگران ادامه داشته است. آن چه از اين ناامنی ها در خاطره نسل بزرگسالان اين شهر بازمانده، فتنه حسنی هاست. حسنی ها، مردمی چپاولگر از حدود  استان فارس بودند، كه برای چپاول به سوی شهر تون آمدند. و شماری شتر، از جمله شتران مشير الاياله، رئيس پست را بردند. فتنه محمد علی گنابدی، كه به تحريك عبدالرحيم نامی از مردم شهر، شبانه به شهر تون وارد شد و عبدالله خان، رئيس نظميه را در خانه اش كشت، شايد آخرين ماجرايی باشد، كه بزرگسالان هنوز از ياد نبرده اند. با اين اتفاق حكومت تون از مركز، به عماد الملك طبسی واگذار شد، او هم پسرش را مأمور دفع محمد علی گنابدی می كند، كه سرانجام در گيسور بر او چيره شده ماجرا را پايان می بخشند در متون پيشين به نام «بلده طيبه تون»، و در اسناد و نامه نگاری های دوران صفوی و قاجار، به نام «دارالمومنين تون» نگاشته شده در سال 1308 خورشیدی با تصویب هیأت دولت وقت شهر تون به شهر فردوس تغییر نام می دهد.تون زادگاه بزرگان بسیاری مانند حاج شیخ اکبر تونی (آخوند ملا اکبر)، حاج ملا عبداله فاضل تونی، حکیم آقا شیخ محمد حسین فاضل تونی، میر تونی، و قطب‌الدین حیدر تونی (که گفته می‌‌شود تربت حیدریه بر مزار او ساخته شده است) می‌باشد شهر تـون ( فردوس ) در زلزله سال 1347 خورشیدی به شدت ویران گردید و جز تعداد معدودی آثار و ابنیه تاریخی با ارزش و خاطره ای از آن چیزی دیگر باقی نماند.

مسجد  و آب انبار کوشک 

این مسجد یکی از قدیمی تری  مساجد ایران است که بنای آن را به اوایل اسلام و حتی قبل از اسلام (دوره ساسانی آتشکده )  نسبت داده اند این مسجد دارای ایوان و شبستان وصحن و محرابی بسیار کوچک والبته متفاوت با مساجد دیگر بر پیشانی قوس محراب کتیبه ای مزین به گچ بری قرار دارد در شمال شرقی ورودی مسجد نیز آب‌انباری با همان نام وجود دارد که از پیشینهٔ طولانی برخوردار است

حمام کوشک

حمام کوشک که متعلق به دوره تیموریان است، یکی از عجیب ترین و زیباترین حمام های ایران به حساب می اید

حوض انبار سیدی و مسجد سیدیحوض انبار و مسجد سیدی فردوس

یکی از مهمترین آب انبار های قدیمی شهر تون و شرق کشور بوده و به دلیل کتیبه ای که دارد دارای شهرت و اعتبار تاریخی است مسجد سیدی در کنار این حوض‌انبار قرار گرفته‌است. شبستان زمستانی آن کاملاً خشت و گلی و متعلق به دورهٔ صفوی و شبستان تابستانی آن مربوط به دورهٔ قاجار است.

مزار فردوس  دوره تيموري


در محله سادات شهر قدیم ( در خیابان فرهنگ ) آرامگاهی مشهور به مزار وجود دارد که به سلطان محمد و ابراهیم از نوادگان موسی بن جعفر (ع ) منتسب است . قسمتی از بنای امامزاده در زلزله سال 1347 ه . ش از بین رفته و دوباره آن را بازسازی کرده اند . در سال 1305 ه . ش انـدره گدار ( معمار و باستان شناس فرانسوی ) به فردوس  آمده و بنای بقعه اصلی را به دوره تیموریان نسبت داده است .


مدرسه عليـا  دوره صفوي
نام بانی این مدرسه میر علی بیک است که در اواخر دوره صفویه آن را بنا کرده و تا پیش از زلزله مورد استفاده طلاب بوده است.  معماری این مدرسه در نوع خود کم نظیر و نمای ورودی آن بسیار زیبا می باشد . پشت ایوان ورودی ، هشتی واقع شده که در ضلع شرقی هشتی مدرس ( محل تدریس ) به شکل هشت ضلعی و پوشش گنبدی و در ضلع غربی آن ، مسجد ( نمازخانه ) با تزئینات زیبای مقرنس واقع شده است . ورودي حیاط مدرسه در اضلاع شمال شرقی و شمال غربی هشتی می باشد و در مرکز حیاط ، گودال باغچه ای هشت ضلعی قرار دارد  . مدرسه دارای چهار ایوان ، و در سه ضلع آن حجره های طلاب ساخته شده اند . 

مسجد جامع تون

  این مسجد در مرکز شهر تون واقع بوده و امروزه در قسمت جنوب شرقی بافت شهر فردوس جای دارد  . مسجد جامع تون از مساجد دو ایوانی است که زلزله ای در اوایل قرن ششم هجری بنای اصلی آن را ویران می کند . آنچه از مسجد بر جای مانده شبستان های تابستانی و زمستانی در اضلاع شمالی و جنوبی است .  ضلع ایوان قبله،  اصیل ترین ضلع به لحاظ سابقه تاریخی است که با مقایسه آجر نما و نوع اجرای طاق و تویزه ایوان آن با ایوان و نقشه  مسجد جامع زوزن ، به دوره خوارزمشاهیان نسبت داد ه می شود .   مسجد جامع فردوس یک مسجد دو ایوانی سبک خراسانی بوده و بنای آن مربوط به قرون پنجم و ششم هجری قمری می باشد .

مسجد ملا یوسف

بنای این مسجد به مربوط به دوره صفوی است بانی آن شخصی به نام ملا یوسف بوده است

مدرسه حبیبیه دوره صفوي

بنای این مدرسه به میرزا حبیب الله امامی پسر علا الدین تونی نسبت داده شده است که به سال ۹۱۱هجری در آغاز حکومت شیعی صفوی بنا گردیده است

مدرسه شیخ

بنای این مدرسه به ملا محمد شیخ بانی میرسد که به سال ۱۲۱۱هجری بنا گردیده بود این مدرسه در زلزله سال ۱۳۴۷ به کلی ویران شد

حمام جهانیار

با توجه به شواهد معماری موجود می توان دوره تاریخی این بنا را به دوره صفویه نسبت داد.ورودی به این بنا از ضلع شرقی می باشد که به فضایی هشت ضلعی منتهی می شود و توسط دالانی تنگ وکوتاه به بینه متصل می شود ؛ ضلع غربی بینه به فضای میان در، منتهی می شود و دو طرف آن سکو هایی جهت پهن کردن وسایل حمام منظور شده و پوشش آن دارای دو تویزه بوده که در بین آنها نورگیر هایی با مقطع دایره تعبیه شده است.در سمت شرق میان در، گرمخانه قرار گرفته است و فضایی برای اعیان در ضلع شمالی حمام به صورت خصوصی قرار داشته که حوضچه ای کوچک وسط آن بوده است.این بنا فاقد تزیینات خاصی بوده و در دور بنا ازارهای سنگی در نظر گرفته شده است که نوعی عایق در مقابل رطوبت بوده است

حمام سردشت

حمام سردشت، حمامی تاریخی است واقع در محدودهٔ محلهٔ سردشت شهر تاریخی تون تاریخ ساخت این حمام به طور دقیق مشخص نیست، اما شواهد معماری آن نشان می‌دهد که متعلق به دوره صفویه است.در کنار ساختمان حمام سردشت، یک حمام دیگر متعلق به دوره قاجار قرار دارد.

حمام  خیروزحمام خیروز فردوس

حمام خیروز، بنایی تاریخی است مربوط به دوره صفوی است این حمام، به دلیل قرار داشتن در کنار مسجدی به نام خیروز (که در زمین لرزه سال ۱۳۴۷ تخریب شد)، به این نام معروف شده‌است. معماری این حمام، مانند حمام‌های سردشت وکوشک در سطح منطقه منحصر به فرد است و نکتهٔ جالب توجه در ساخت آن، نوع طراحی است که آب قنات وارد بینه شده و سپس با عبور از طول آن از سمت دیگر به خارج میشده است  این بنا در محله میدان شهر تون قرار داشته است

دژ حسن آباد (قلعه دختر)

قلعهٔ حسن‌آباد، شامل آثار به‌جای مانده از یکی از قلعه‌های اسماعیلیان بوده و مربوط به سده‌های ششم و هفتم هجری قمری است. این اثر تاریخی، در ۸ کیلومتری شمال غرب فردوس قرار دارد.

 دژ کوه قلعهImage Detail

کوه قلعه، محل یکی از قلعه‌ها و دژهای اسماعیلیه بوده و در ۱۰ کیلومتری جنوب شهر فردوس قرار دارد. شیب تند و دسترسی دشوار این کوه، آن را مکانی مناسب برای ساخت دژ نظامی اسماعیلیه کرده‌بود ،دژ  کوه قلعه بعد ازقلعه الموت جز مهمترین استحکامات اسماعلیان بوده که  توسط تونلی زیرزمینی به فاصله۱۵کیلو متر به قلعه حسن‌آباد، یکی دیگر از قلعه‌های تاریخی اسماعیلیان متصل شده و این راه زیرزمینی این دو قلعه را به وسیله یک راه زیرزمینی دیگر به وسط شهر تاریخی تون متصل می‌کند. در داخل این تونل زیرزمینی که پس از زمین‌لرزهٔ سال ۱۳۴۷ کشف شد، اجساد بسیاری از مردگان یافت شد که در کنار هم در داخل این تونل چیده شده و دارای کفن‌هایی با آثار اسلامی و آیات قرآن بودند

محله های شهر تاریخی تون

وارد محله تون که می شوی خورشیدی که در حال غروب است غمی سنگین را بر دلت جاری می کند غمی که باقی مانده از زلزله یازدهم شهریور ۱۳۴۷ است و هنوز هم می توان با قدم زدن در کوچه های محله سردشت آنرا احساس کرد.  شهر تون  در قدیم دارای ۵ محله به نام تالار ، سادات ، عنبری ، میدان  و سردشت داشته  است. امروزه از آن ۵ محله تنها آثاری از شهر قدیم و بیشتردر محله سردشت باقی مانده است. (هر محله مثل شهرک های امروزی بوده است)

 

محله سردشت خانه قديمي محله سردشت شهر تون فردوسمحله سردشت شهر فردوس

 می گویند این محله بیشتر مقاومت کرده است تا تاریخ شهر قدیم به کل مدفون نگردد و ما امروز از زیر آوراهای زلزله زیبایی هایی معماری شهر تون را درک کنیم. شايد هم زلزله از ويران كردن كامل اين تاريخ و زيبايي خجالت كشيده و براي آنان كه خواهند آمد گوشه اي از تلاش و هنر نياكانشان را باقي گذاشته است تا مجذوب نياكانشان باشند و از آنها با عظمت ياد كنند. بنا های باقی مانده گویای اوج هنرنمایی مردمان در ساخت بنا ها بوده است بطوریکه فضا های مختلف به همرا ه حوض ها و گچبری های زیبا تو را دعوت به تماشا و تفکر می کنند . از اثار آن می توان به مسجد پای سنگ ،مسجد قدمگاه ،مسجد کوشک ،مسجد میر مهدی ،مسجد پوخی ،مسجد داشگری ،مسجد خوجه ،مسجد میرزا محمد حسین ، مسجد حاج حسن رضا اشاره کرد 

محله تالار

یکی از قدیمیترین محله های شهر تون بوده است  از آثاری که در این محله موجود بوده است می توان به مسجد تالار ( مربوط به دوره صفوی)،مسجد شیر علی  اشاره کرد

محله سادات

این محله در جنوب غربی شهر و قرینه محله سردشت بوده است اهالی این منطقه اغلب از سادات بوده و بیشتر به کشاورزی و دام داری اشتغال داشتند

محله کورگوو

این محله در شرق محله میدان و بازار شهر گسترش داشته است و در گذشته طبقه مرفه شهر در آن سکونت داشتند

محله میدان

در قسمت جنوبی خیابان قرهنگ قرار داشته و از شمال به محله تالار و از شرق به محله عنبری و از غرب به محله سادات محدود بوده است مسجد جامع تون و بازار شهر تاریخی تون در این محله قرار داشته است از اثار آن میتوان به مسجد میرزا شریف ،مسجد خلیلا،مسجد گله گی،مسجد خیروز اشاره کرد
 

گورستان خاموشی 

یکی از قدیمی ترین گورستانهای ایران بوده است در تاریخ جهان گشای جوینی نوشته شده مردم شهر تون در حمله وحشیانه مغول‌ها قتل عام شده اند و در فرهنگ جغرافیایی آمده است که چهل هزار نفر از اسماعیلیه در تون قتل عام شدند به طوریکه از کشته‌ها پشته و تپه ساخته شده و روی آن تپه تخت هلاکوخان قرار داده شده است. اين تپه كه به تخت هلاکو معروف شده بود تا چند دهه قبل در همین گورستان باقي مانده بود كه متأسفانه در دهه‌هاي اخير نابود گرديد


مردم شهر فردوس به گویش فردوسی(تونی) سخن می‌گویند. این گویش در میان گویشهای  پارسی  در خراسان، یکی از اصیل‌ترین گویش‌ها به شمار می‌رود که آهنگ باشکوه زبان پارسی باستان را همچنان به همراه دارد. با این که این گویش از نظر واژگان موجود در آن زیرمجموعه‌ای از زبان پارسی است، به دلیل تفاوت ساختاری که در صرف افعال و جمله‌بندی با زبان رسمی کشور داشته، نسبت به سایر لهجه‌های خراسان تا حدود زیادی از آلوده‌شدن به واژگان بیگانه مصون مانده‌است. آهنگ و وزن ادای کلمات در این گویش، به گونه‌ایست که درک آن برای شنوندهٔ ناآشنا بسیار دشوار می‌نماید . این گویش در تمامی سطح شهرستان فردوس بخش‌هایی از شهرستان‌های مجاور رواج دارد . در زیر برخی از واژگان و افعال این گویش آورده شده است.

 

اوگردو=ملاقه بزرگ مسی

اروق=باد گلو

اروک=لثه

اوستavost= حامله ،بار دار

اوکavek=مورچه کوچک

ارازaraz= ترسیدن

انایی= ناپسند

الادر=عمدی ، به عمد

اند= هدف

اسکوچه=سکسکه

اوروزو = آن روزها

اشپوش=شپش

ازملر=حالا

اوگین=نور گیر در خانه های قدیمی

انگار کردن= تعطیل کردن

استنه در = پاشنه در

اورو=ابرو

اویکاوایکا=این و آن

آفری=آفرین

اورتینه=دختر

استاره=ستاره

استیزه=جنگ،لجبازی

ایجا=اینجا

اخکوک=زرد آلوی نرسیده

اننک = آنهایی که

اشکم= شکم

اسفی دشت=نوعی گیاه

اوسانهosanah= افسانه

اشتر = شتر

افتوaftoo=افتاب

او=آب

بارو=باران

برارborar=برادر

بزه= بزن

بغاده=به اندازه،اندازه

بدر سخته =لوس کردن

باچو=مهد،گهواره

باهوbahu=کتف،شانه

برت bart= برای تو

بیخ=کنار

بابو= حالتی تعجبی

بگروم=بگیرم

بفتر=بهتر

بودشوده= کامل شده

بادگیروو= بادگیرها 

بسلیbesole = خیس شدن

بلقستbalghast=نوعی گیاه

بر چنه=برای چی

بل=بیل

بنمن benemon= نماند

بجنبی = جنبید

به جی = برو کنار، فرار کن

بکرچی = از هم گسست، له شده

بنگ نخ = کلاف نخ

بوتب= تار عنکبوت

بوژ =زنبور

بک=قورباغه

بالوکbalok= خال صورت

بوک=گونه صورت

پاتیل=ظرف مسی مدوّر و لبه دار

پندری=پنداشتن ،فکر کردن

پوشو = داخل

پنهو=پنهان

پالزی=جالیز

پل = پستی و بلندی

پنه=پناه،پنهان شدن

پیر زال= پیر زن

پوخ=ذره گیاه،ذره بی ارزش

پوخل=ساقه گندم

پوخله=نوعی گیاه

پلخمو=تیروکمان

پروار=گوشتی

پتpot=مو

پوندانه=دانه پنبه

پونبه=پنبه

پوند= ساقه گیاه

پودینه = نعناع

پردگن pardagone= پرده ها

پکروم = پکرم ، گیجم

پاچَو=کفش تخته ای که رویه آن عبارت بود از چند رشته نخ و برای بیل زدن به کار می رفت.

پاگیر=جاپا,پلکان طبیعی

پال پال کردن=پالیدن,میان خاک و مانند آن دنبال دانه گشتن

پایه=رعد,تندر

پَستا=ردیف کار,محل کار اصلی

پُشته=دسته بزرگ,پشتواره,برجستگی دو جوی درخت دار در باغ.

پوزه = تپه

پسلکpeslek= مدفوع گوسفند

پِشِنگ=مختصر

پتیر،پتیری = نانی که هنوز خمیر باشد در فارسی معیار فطیر معنی می دهد

پکی pake=  چاقوی نخ بری

پَکّه=سنگ نرم و سفید رنگ گچ مانندی که ساییده شده آن برای آرایش به کار می رود.

پَلم=ستاره پروین

پتو patow= خانه رو به آفتاب

پَی دست=مشت,مشتواره

پی سَبَقو=دوره کردن درسهای قبلی

پرسهporsa = سوگواری

پسوکی=ولگردی

پیش کردن=بستن

پخل= پنجه کشیدن

پوکک=پرش

هوفتی= افتاد

هایه=هستین

هوشلی=فروریختن

هو تمرگ=به تمرگ ،بشین

هجاشhajash=تمام

هوتیhotae =داخل

هوتنبی=ویران شد

هه جیر=سر حال

هو قورچی=له شده

هه لشت=لیسیدن یه کاسه

هو پای= کنار

هوجا=آنجا

هنوزشه=هنوزکه

همشه = همه آنها

هوم هومو= صداها

هونشن=بنشین

تژغن=دیگ پهن مسی برای جوشانیدن شیر

تونی = تویی

تمنه=سوزن بلند

تکه = بزنر

ترخ=نوعی گیاه

تاونگود = سبد بزرگ

تفتو=نوعی نان

تَوشَو=ملاقه زنی شب چهارشنبه سوری

توگی=ارزن پوست کنده

تازیک=نوعی سگ

تیلی=کیسه ای جلد کتاب

تنبو=شلوار

تپtap= نشستن ، کتک زدن

تیار=اماده ُحاضر

تین=پیت,حلب

تنوکه=شورت

ترقز=پرت کردن

تپال= مدفوع گاو

تپی=مدفوع الاغ

تزوک=با حوصله

تژگ tajhg= نوعی سوسک

تژگ tejhg =خربزه نرسیده

جاپردازی= در جای  همیشگی نخوابیدن

جالگ=نوعی پرنده صحرایی

جِلَک=وسیله ای چوبی با پره هایی چند که با آن نخ می تابیدند

جنگjengh=سریع

جَوز =گردو

جوو=جوان

جو=آبراه

جشتjesht=زشت

جوش پره=نوعی آش که از تکه های بزرگ خمیر محتوی پاره ای حبوبات و ادویه درست می شد.

آش مخصوص شهر فردوس

چار گُل=مربع,چهارگوش

چو=چوب

چقر=زبر

چخل=ناخن کشیدن

چوپو=چوپان

چونو=چنان

چرقد=چهار قد

چاره-پشته=جویها و برآمدگیهای اطراف آن در باغ که ردیف درختها را در کنار خود جای می دهد.

چره؟= برای چی

چره=چرا

چراغو=شب نشینی و دید و بازدید شبانه

چش=چشم

چَرخی=گرد,سالم

چوشیدن=مکیدن

چار= چهار

چغوک=گنجشک

چونگ=نوک پرنده

چکّه = نوعی رقص توأم با بشکن

چکّه گر=رقاص

چلخ دادن/چرخ دادن=چرخاندن و دور دادن

چاشت=نهار

چه =چاه

چوخا=بَرَک,لباس بافته شده از نخ پشم درشت

چروا=چهار پا

چمبه= چاق

خاده=چوب بلند,برای تمیز کردن گرد و غبار سقفهای بلند

خوردوک= کوچک

خَرَند=ردیف آخر

خلاشه=چوب خشک نازک

خلشیدن = لیز خوردن ، سر خوردن

خوم=خام

خموش=خاموش

خارده=خورده

خوkho=خواب

خووkhu=خون

خموک=حلوا

خونجلکkhonjhelek=نیشگون

خوم بو=فرد ساده لوح

خروسخو=سحر,صبح زود

خوفه= عطسه

خفکو = خفه شو ،صحبت نکن

خوسور= پدر زن

خاش=مادر زن

خستکkhestak=مغز میوه

خسب،به خسب= امر به خوابیدن برای حیوانات

خُنک دو=کوزه ای که در تابستان آب را خنک نگه می دارد و آن را از گل رس مخصوصی درست می کردند.

خوشتلی=رشته و درست کردن رشته خمیری

خوش سو=خوش تبار,ازنژاد بهتر

حاوه=حاون

دانه مهر=زنجیر حلقه حلقه,با دانه های کوچک بیضی شکل

دَپُل انداختن=قفل کردن

دست حلار=ختنه

دستوک=شانه قالی

دشلمه=حبه قند

دریچه=پنجره

دسترخو=سفره نان

دشمه= دشمن

دوکو=دکان

دوشخنگلی=دوشاخ وسیله کشاورزی

دَقّ=زمین صاف و بی سنگ و بی گیاه

دالو=دالان

دورواخ=سالم

درمو=درمان

دلن دروا=نگران

دولخ=دود

دوماغ=دماغ

دوله=پاس سگ

درزگ=خیس ، تر

دوز،به دوز=دوختن

داناراک=نوعی گیاه

داکول =پنهان کاری

دوشنه=دیشب

دخو شو=بخواب

دوغیبگی=نوعی چادر

دلنگوو=آویزان

رَف=طاقچه که به سقف نزدیکتر باشد.

رمونه زدن=نمونه برداری کردن,الگو گرفتن

ریخ=مدفوع بز

رونجوگ = موریانه

روونگ = نوعی مارمولک

روز دکو=هنگام غروب

زمبر=صفحه حلبی

زعفرو=زعفران

زبو=زبان

زوال=سایه

زیروک =جوجه تیغی

زرمه=ناله

زنخ=چانه

زنگیچه=آرنج

زوال گرد=سایه دیوار و مانند آن

زواله=گلوله خمیر,آماده برای پهن شدن و پخت

زینه=پله

سک=سخت و بی حاصل

سَرتگ=جوی کوچکی برای تخلیه آب مازاد بند و سد خاکی

سر گوش زدن=لنگیدن

سِرموک=پیازچه بد بوی صحرایی

سُم=سوراخ بزرگ و تونل مانند

سنگ اِشکنک=جلوی گیوه

سسلک = نوعی پرنده

سرق،سرقوکی= صرع ،صرعی

سرگی=مدفوع سگ

سر تن = اندازه ، به اندازه

سَیل=تماشا,جشن و سور

سراو=سراب

سبا=فردا

سینه کش=سربالایی

سیه=سیاه

سوز=سبز

شو=شب

شویش=شوهرش

شوو=شد

شووم = شام

شرانیدن=با فشار فرو ریختن

شوشل=قندیل ،یخ

شاشنگ=نوعی سوسک

شوپرو=خفاش

شورو=نوعی سوسک

شروا=شوربا,آب رقیق آش

شمیدن=نوشیدن,بلعیدن

شخیده= شکفته

شوره=خاکهای مرده ساختمانهای کهنه و فروریخته

شهربند=دیوار دور شهر

شیرا=شیری,شیرده

شیرک=کینه دار,دشمن

فرموک=گلوله نخ رشته شده

فرتغم=بی خیال

فش=آب دماغ

فریز=گیاهی ریشه ای و به هم تنیده مثل چمن که در کنار جویها می روید

قال=لانه

قوته=شنا

قونه=نوعی گیاه

قرودبَه=قُرشده,آسیب دیده و مچاله

قُمبُل=نوعی دامن زنانه

قُمبُل تاب دادن=رقص کردن,دست افشانی و پایکوبی

کتّه=اجاق

کایگ=نوعی پشه

کازه=صحرا

کنجkonj=گوشه

کلاته= محل کشاورزی

کاچی=نوعی غذا

که=کاه

کاریز = قنات

کاکا=نخود

کف و بیخ= نوعی چوب که از ریشه گیاهی است پس از همزدن زیاد مثل کف شده و با مخلوط کردن شکر  به آن میل می کنند 

کوکو=نوعی حشره

کوگ=کبک

کرق دل= وسط سینه

کفتر=کبوتر

کشمو=مزرعه

کجی=ابریشمی

کوزدوک=نوعی سوسک

کژدم=عقرب

کلک=انگشت کوچک

کُده=گیاهی تلخ و سبز رنگ که در مناطق کویری می روید

کرباسه=ابتدایی ترین مرحله خوشه انگور

کُلُمبه=کلوچه

کَلیژدک=نوعی زاغ سیاه و سفید

کلیدان شمار=همه,بی استثناء

کُنجِلِک=ریشه خشک شده گیاهان صحرایی

کَنوی=مرغ سیاه و سفید با خالهای ریز

کولیدن=زیروروکردن زمین با بیل

کونه=ریشه های خشک از زمین برآمده

کوش= کفش

کلوخ=گل خشک شده

کنو=شاه دانه

کربیه=زیره

کتال= نوعی ظرف

کَلاو‌َه،کلاونگ=سرگرم

کخ=کرم

کاجوک=چهارشاخ

کیز=وسیله ای چوبی و کله پهن که سر آن میخ های فلزی کار گذاشته بودند و کلوچه ها را با آن سوراخ سوراخ می کردند

گُرماس=مخلوط شیر و ماست پر چربی

گُل خار=بنفش روشن

گرز = کتک

گالوک=نوعی گیاه

گمار= نوبت چرای گاو و گوسفند

گذرگوگ=نوعی گیاه

گذر گهgazergah= جای که قدیم لباس ها را میشستند

گالش=نوعی کفش

گپ=حرف (در قدیم استفاده میشده امروز کاربرد ندارد)

گوگلنوک=نوعی سوسک

گزون=خارش

گیوه=نوعی کفش

گمو=گمان

گشنه=گرسنه

گل گل مازو=دراز کشیده روی تختخواب یا جای نرمی قل خوردن

گَلوک=گیاهی کوچک به رنگ صخره های دامنه کوه که طعم مطبوعی داشت

گدار=گردنه

گدهgedah=دیگر       

گرز=بز پیسه و سپید و سیاه

گوو=گاو

گوزل=گوسفند سپید

گو،گوندال=مدفوع انسان

گیش خلج=بز سیاه

لاخ=سنگ بزرگ کوه,صخره

لاکی=سرخ جگری

لمبوک = گونه

لخات = نوعی کفش

لچlach  =  خیس

لو= لب

لنگ=پا

لمبر = ران پا

لرler= اب دهان

لمبه= چاق

لَرگ=کاسه بزرگ سفالین

لَشخَک=سنگ پهن و سبکی که بچه ها با آن بازی می کردند

لِک=گوشت سرخ شده با استخوان

لِک لِکی=سه پایه چوبی

لیوه=گیاهان تازه رسته نازک وباریک

مانده-آسوده=به تناوب,به نوبت

مسکه= کره

مُخت=خاطرجمعی,اتّکاء

مزا=نزن

منقوشوم=صبرکردن،منتظر ماندن

مر = حرف گذافه

مردآزما=موجودی افسانه ای

مانالیدش= می نالید

موجرگ نکشی = نفس نکشی ، حرف نزنی

مدرد= می ترکد

مکو=نکن

مهتو=مهتاب

مخار=نخور

مُشته کردن=با مشت ودر داخل دست فشردن

مجوک=نوعی گیاه

مـَرو =نرو

مسمسوک= کسی که زیاد معطل میکند

مورشک = مورچه

موری=پارچه سفید و ناز

نَسَر=تابستانه

نوجوو=نوجوان

ناشورnashor=کثیف

نتواnatova=ناودان

نو=نان

نمبه= نمی باشد

نید= نیست

نودو=نان دان جای نان که در قدیم از چوب میساختند

نمازدگر=بعدظهر

نغوش کشیدن=گوش کردن

نالی=متکا،زیرانداز

نخچل=نیشگون

نار = انار

نوجوش=نان جوش ، نان جوشیده در شیره

نیمَره=نیم دور، دور 

ناشتا=صبحانه

یک لخت=ساده،احمق نما

ورکشیدن=بالا آوردن

وادی=پیدا

واگو=گفتن

واگذره=بگذار

وخه =بلند شو

واتسید=ترسیدن

واخری=خریدن

ورگلیدن=غل خوردن

ورهم شور= به هم ریخته

ور ترق= بلند شو ، بیا

و پی شو = برو کنار

ورسرچوروک=دوزانو

وانچخی=دعوا نکنی

واده=بده

وخز=بلند شو

وردرزگیدن= ترسیدن

ونگ=پرت کردن

دستور زبان در گویش شهر فردوس

تفاوت گویش پارسی مردم فردوس با پارسی معیار

  1. برخی از افعال ساده در این گویش به صورت مرکب هستند مانند هوبر کردن به معنای پوشیدن
  2. برخی از افعال مرکب به صورت پیشوندی در این گویش به کار می روند مانند وابردن به معنای برنده شدن
  3. نکته دیگری که در این گویش بسیار به چشم می خورد پیشوندهایی است که بر سر اغلب افعال در این گویش قرار میگیرد :

الف) پیشوند "وا": در اکثر افعال در حالت امر به جای پیشوند "ب" بکار میرودمانند واده به مهنی بده یا واپرس به معنی بپرس و  برخی از افعال به خودی خود دارای پیشوند "وا"هستند مانند واچیدن به معنای چیدن

ب)پیشوند "و": در تمامی صورتهای زمانی افعال که به خودی خود دارای پیشوند هستند جز در حالت امری ،پیشوند به کار می رود مانند واپکیدن به معنای پریدن

پ) پیشوند "وار":که اغلب به جای بر در فعل های امری به کار می رود و همچنین در تمام صورتهای زمانی نیز به به کار می رود مانند ورخز به معنای بر خیز

ت)پیشوند "د" این پیشوند نیز در برخی افعال در حالت امر و گاهی هم در دیگر حالت ها ب کار میرود مانند دخم بس به معنی خواهم بست

ج)پیشوند "م"همانند زبان دری بر سر برخی افعال برای منفی کردن آن به کار می رود مانند بمرو ب معنای نرو

ح) پیشوند "ن" برای برخی از افعال نفی به کار میرود مانند بنری به معنای نری

خصوصیات مشترک گویش پارسی مردم فردوس با زبان دری :

خوصیات مشترک دیگری که در این گویش با پارسی دری دیده می شود مربوط به برخی تغییرات صوتی در این گویش :

  1. حرف "ب" : در برخی واژگان به خصوص پیشوند افعال هنوز به همان صورت گذشته خود یعنیv میباشد مانند سوز به معنای سبز و یا چو به معنای چوب (این قاعده در گذشته در تمام کلماتی که حرف "ب" در اول ،وسط و یا آخر آنها قرار داشته و همچنین در پیشوند افعال به جای "ب" صدای "و" می آمده است )
  2. در این گویش برخی از واژگان هستند که هنوز در آنها حرف "پ"به حرف "ف" تغییر نیافته مانند گوسپند به معنای گوسفند
  3. در این گویش برخی از واژگان هستند که هنوز در آنها حرف "خ " به صامت "ق"بکار رفته است مانند یخه به معنای یقه
  4. کلماتی که با "شین " یا "سین"شروع میشوند در این گویش با صدای او یا ا به کار میرود مانند اشتر به معنی شتر یا اشکم به معنی شکم
  5. در این گویش برخی از واژگان هستند که هنوز در آنها حرف "و"به جای حرف "ف" به کار برده میشود مانند کوش به معنی کفش
  6. در برخی از واژگان که در گویش رسمی امروزه صدای "ای"در اولین هجای آنها وجود دارد در گویش مردم فردوس به صورت ا تلفظ می شود مانند "رق" به معنی ریگ
  7. در برخی از واژگان به صورت امروزی آنها قلب شده ای از صورت قدیم آن است در گویش فردوس هنوز ای واژگان صورت ابتدایی خود را حفظ کرده است مانند مزغ به معنی معنی مغز یا قلف به معنی قفل
  8. در این گویش غالب واژگانی که به صامت "ت" و گاهی نیز "ن"ختم می شود این صامتها آز آخر کلمه حذف می شود مانند دس به معنی دست
  9. بعضی از واژگان ساده امروزی در گویش فردوس به صورت واژگان مرکبی بکار میرود که عموما از ترکیب اسم +مصدرو یا پیشوند+اسم ساخته میسون و یا به صورت ترکیبی مضاف و مضاف الیه است مانند هم زلف به معنی با جناق و  یا  اوگردو به معنی ملاقه

 نمونه از شعر یه گویش فردوسی

سال زلزلک زمی گروم گروم کی یو به رف         نصف شهر ماش ههم کف چغلی کی یو به رف

از هوم هومن شو و گرم   گرمبن سحرش          دل هفتی پردگن گوش   بدری    یو    به    رف 

او همه     ایوو  اغشکه  و بادگیرونه بلند           تا خدا تک بزه     همش    هتنبی  یو  به     رف

اننک قلینه   ور کارداش و   پکی   ددست         بنگ نخ هفتی یو شطش بکرچی یو   به     رف

بلبلک هوتی قفس دلنگ و بو از ایو قفسش     قفسش   هقرچی و  روحش بپری یو    به   رف 

از همی    کسگو  و     دوریون      گلمگلی     یکه  درواخ بنمن  همش  هشلی یو     به    رف

تنگن شیره و دکن   پر از   روغن زرد                   شیرگو چپه شو و  روغنه هشری یو   به   رف

بز بیچره که خسبیده هو پای دیوار بو             هنوزش دم مبری ریشش به جنبی یو به      رف  

خودم ازملر که وهم دوی که به جیوم               که تروم ایونه سوفه مه هو تنبی یو    به     رف

 

اشعار زیر از میر تونی معاصر با شاه عباس دوم صفوی

هشمی نون جو مست و ملنگی نمبه          سر بزرگی خر لنگ و پوخ توگی نمبه

با   شغالن      سر کوچه    ما ونچخی          که اونو مدین ومده خه جنگی  نمبه

    افعال در گویش شهر فردوس

مه             تو             او

ما             شما         اونو 

فعل رفتن  در گویش شهر فردوس

مه  مروم                          تو مری                    او مرد        

ما مرم                            شما مره                   اونو  مرند

درباره ما
Profile Pic
شهر فردوس(تون) یکی از قدیمی ترین شهرهای ایران و خراسان بوده این شهر با تاریخ بیش از 5 هزار ساله خود افتخاری برای ایران و خراسان است .این شهر جز 10 شهر باستانی ایران بوده و از آثار تاریخی این شهرمی توان به حمام کوشک ،مسجد کوشک،مسجد جامع تون ،آب انبار سیدی ،مسجد سیدی ،مسجد قدمگاه،مسجد تالار،مدرسه علیا ،مزار،مدرسه حبیبیه،مدرسه شیخ،کوه قلعه،قلعه دختر،حمام خیروز،حمام جهانیار،حمام سردشت و... را نام برد .نام باستانی آن در زمان (هخامنشیان= پاری تاگن) (ساسانیان = تابان )(دوران اسلامی = تون ) امروز با نام شهر فردوس شناخته میشود این شهر جز بیست شهر اولیه ایران است که در آن شهرداری تاسیس شد و جز اولین شهرستانهای استان خراسان که در ابتدا مشتمل بر بخش‌های مرکزی، طبس و بشرویه و دهستان هایش آیسک ، سرایان ، برون، خانکوک ،ارسک بوده است
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 37
  • بازدید سال : 225
  • بازدید کلی : 1,969